زندگی پر از عشق منو شوشوزندگی پر از عشق منو شوشو، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

داستان شیرین یک عشق

برای پسرم آرتین( از طرف بابایی)

پسر گلم، آرتین عزیزم. مادرت خیلی عجله داره که تو زود به  دنیا بیایی. البته حق هم داره. شکایت از نه ماه طولانی بارداری میکنه. اما به گمان من این نه ماه به سزاواری نه ماه  شده. من مثل مادرت نمیتونم رومانتیک بنویسم ولی الان که دارم اینو مینویسم خیلی خیلی خوشحالم که شما دو تا را خدا بهم داده. اگر بدونی چقدر دوست داریم زود بیای پیشمون و هردوتامونو از تنهایی دربیاری. اگه بدونی بابایی چه کارایی میخواد برات بکنه. البته امیدوارم وقتی به دنیا میایی پیش تو و مادرت باشم دعا کن. دعا کن برای بابا پسری. از همین الان مامانی همه چیز داره برات میخره. خوش به حالت بهت حسودیم میشه. آخه بابایی من اینجور چیزا را نداشتم. تنها اسباب بازی من تیر کمونی بود ...
9 شهريور 1392

بدون عنوان

      سلام بابایی.خوبی. دلم برات تنگ شده هاااااااااااااااااااااااااااااا. هر روز مامان با من بحث میکنه که زود بیارمت پیش خودمون ولی من میگم زوده چون بیاد شرمندش میشم. پس یه کم صبر کن برات برنامه دارم مواظب خودت باش برای مامان هم دعا کن قبول شه می بوسمت باباحمید
20 مهر 1391

سلام به کاکل زری و ناز پری بابایی

این اولین باری هست که وبلاگ مامانی رو میبینم و خیلی خوشحال شدم از اینکه خانم با  این ذوق و هنری و مهندسی دارم. عزیزم میدونید که سر بابایی این روزا شلوغه امیدوارم بیشتر بتونم بهتون سر بزنم. موفق باشی خوشکلم. در ضمن بابا از فاصلۀ طبخاتی خیلی خاطره داره  تاکید میکنم فاصله طبخاتی   از مامان بپرسی بیشتر میدونه   ٢٠ مهر 90 ...
28 شهريور 1391

سلام به بچه های گلم

از این که نمیتونم زیاد بهتون سر بزنم واقعا معذرت می خوام خوب بابایی سرش شلوغه  مامان خوب میدونه. یه کم تحمل کنید قول میدم خوشحالتون کنم خوب برای دیگه همه سعی و تلاشم برای شماست. به مامان هم تبریک میگم بابات کاری که دنبالش بود و بالاخره به آرزوش رسید البته با پارتی. خوب دیگه پارتی شما هم خود باباست نگران نباشید. فقط حواستون به مامان باشه گل پسر من که نیستم مرد خونه ای یااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خوب دیگه مواظب خودتون باشید. دوستون دارم بابا حمیدرضا
28 شهريور 1391
1