حرف های قشنگ از خاطرات قشنگ
یکشنبه 5بهمن هست همسری دیروز رفت تهران و من موندم با یک عالمه کار عقب افتاده درس های نخونده و استرس های گاه و بیگاه .
ارتین جونم یک هفته از یکسالگیش گذشت به همین زودی به سرعت برق و باد .دوشنبه پیش واکسن 1سالگیش رو زدیم و 5شنبه دوم بهمن جشن تولدش با حضور 25تا مهمون برگزار شد خیلی خوش گذشت با عشق علاقه همه کارهای تولد پسری رو انجام دادم. دوشنبه 28 دی همسری بعد از یک ماه امد خونه اخ که چقدر دل تنگش بودم بودن اونم زود گذشت روز هایی که نیست به اندازه یک قرن طولانی هستن و روز هایی که هست زمان به سرعت میدوه همیشه وقتی میاد بغض لحظه رفتنش نمیزاره از بودن باهاش لذت ببرم یک سال از این رفت و امد ها گذشت کاش بقیه ش هم که نمیدونم تا کی اد امه داره زود تر بره.
خلاصه یک ماه انتظارم برای امدن حمید و تولد ارتین تموم شد و پیوست به خاطره های خوب.
راستی ماشین خریدیم پراید 131 مدل 88 بالاخره حمید راننده شد و من کنارش نشستم . جمعه اخر شب خواستیم موقع برگشت از خونه مادرجون یه چرخی بزنیم پسرک چنان بلوایی راه انداخت که پشیمونمون کرد وابستگی ارتین به باباش خیلی عجیبه وقتی بابایی باشه ارتین دیگه هیچ کی رو نمیخواد جز بغل بابا حمید اگه لحظه ای زمین بشینه به پهنای صورتش اشک میریزه.
تو این سن بیشتر از قبل برام شیرینه دلم براش تنگ میشه هنوز بلد نیست راه بره ولی بقیه کاراش متناسب با بچه های یه ساله هست . خدایا شکرت به خاطر همه چیز به خاطر خانواده خوبم ، همسر مهربونم ، پسر سالم و خوشکلم ...ولی من هنوز خیلی چیزا ازت میخوام هواست به من باشه کمک میخوام ارامش میخوام هر چی بهم دادی شکر بیشتر بده....
راستی یه فرشته کوچولو تو راهه ... ایلیای عزیزم .. پسر خاله ارتین... پسر خواهر عزیزم که انشاالله ورودش برای من خوش قدم باشه و دانشگاه قبول شم . تیر ماه میاد انشاالله خدا حفظش کنه برامون عکس سونو رو که خواهرم فرستاد خیلی ذوقیدم دوسش دارم منتظرم یه انتظار شیرین و قشنگ مثل انتظاری که برای دیدن ارتین داشتم...
وای چقدر حرف دارم ... ارتین رو برای 1سالگیش بردم اتلیه عکساش و خیلی دوست دارم.
دیگه اینکه از امروز پست ها میرن تو موضوع 1سالگی تا 2سالگی
خدایا به همه از این حس های قشنگ بده تو دل همه شادی بیار به تن همه سلامتی ....
به یاد دوستای خوبمم هستم و دوسشون دارم.
حالا بریم عکس ببینیم
لیبل بشقاب تولد
کارت دعوت
برگه یادگاری
ساعت تولد
لیبل نوشابه
اینم عکس های اتله
عکس های جشن دندونی و تمش که کار مهربان جون هست
شام دندونی
و اما جشن تولد میکی موزی که همه کاراشو خودم کردم
کیک
شیرینی
میکی کوچولوی من
در حال نی نای نای
ارتین و دختر عموش
ارتین و مامان بزرگم
ارتین و پسر عمو و دختر عمه
شام
تقویم هدیه به مهمونا
ارتین در شب یلدا
اولین باری که موهاشو کوتاه کرد کفششم باباش براش کادو یلدا خریده
اینم پسر وروجکم
اخیشششششششش خسته شدیممممممم عوضش کلی عکش براتون اوردیم