زندگی پر از عشق منو شوشوزندگی پر از عشق منو شوشو، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

داستان شیرین یک عشق

چیزی نمونده مامان جون

    سلام عروسک نازم چه طوری؟  ممکنه چند روزیپیشت نباشم. این که مهم نیست مهم اینه که تو تو قلب منی کوچول موچولو.می پرسی چرا؟ خوب برا اینکه فردا صبح عازم شمالم و تا اول مهر میرم مرخصی. یه کمی به خودم برسم ، استراحت کنم، از همه مهم تر ..... خودنت که میدونی چیه بهترین روز و شب من و بابایی نزدیکه. فندق جون میدونی چقدر من و بابا انتظار این روز رو کشیدیم؟ می دونی چقدر براش نقشه کشیدیم؟ می دونی چقدر نگران بودیم؟ اوالا که آشنا شدیم هر دوتا درس می خوندیم، بی پول بودیم مامان جون ، هزار تا فکر و خیال داشتیم اما خدا رو شکر چیزی تا وصال نمونده (وصال یعنی بهم رسیدن یه جوری یعنی ازدواج کردن مادر)خدا رو شکر همه چیز روبه راهه .قرار پ...
27 آبان 1391

حرف هایی از قدیم

اول از همه تبریک به ارزو جونمممممممم دوست نتی عزیزم که به ارزوش رسید و مامان شددددددددد تبریککککککککککک هزاران تبریککککککککککک از خوشحالیت خوشحالم ارزو جونم امید وارم فرشته نازمون به وقتش بهراحتی و به سلامتی دنیا بیاددددددددد   خووووووووووووووووووووووووووب حالااااااااا.... این قدر دلم برای حرف زدن با تو تنگ شده بود که نگووووووووو. ریزه میزه من خیلی دوست دارم خیلی. نمی دونم چرا این چند وقت حسم نسبت به تو بیشتر شده این قدر دوست دارم زودی بیای نمی دونم چرا ؟؟؟ به تازگی این جوری شدم . خیلی خواستنی هستی برام عزیزم . این قدر وبلاگت رو دوست دارم که نگوووووووو تنها سرگرمی من شده .تا از درس فارغ میشم سری به اینجا می زنم ...
18 آبان 1391