چیزی نمونده مامان جون
سلام عروسک نازم چه طوری؟ ممکنه چند روزیپیشت نباشم. این که مهم نیست مهم اینه که تو تو قلب منی کوچول موچولو.می پرسی چرا؟ خوب برا اینکه فردا صبح عازم شمالم و تا اول مهر میرم مرخصی. یه کمی به خودم برسم ، استراحت کنم، از همه مهم تر ..... خودنت که میدونی چیه بهترین روز و شب من و بابایی نزدیکه. فندق جون میدونی چقدر من و بابا انتظار این روز رو کشیدیم؟ می دونی چقدر براش نقشه کشیدیم؟ می دونی چقدر نگران بودیم؟ اوالا که آشنا شدیم هر دوتا درس می خوندیم، بی پول بودیم مامان جون ، هزار تا فکر و خیال داشتیم اما خدا رو شکر چیزی تا وصال نمونده (وصال یعنی بهم رسیدن یه جوری یعنی ازدواج کردن مادر)خدا رو شکر همه چیز روبه راهه .قرار پ...