مامان جون خوشکله دوسش داری؟؟
سلام قند عسلم چطوری فرشته مهربون مننننننننننننن نفسممممممممممم عشششششششقممممم
5 شنبه که با بابا رفته بودیم بیرون من رفتم دنبال بابا سر کارش محل کارش هم که خیابون بهار هستتتتتتت
خوب این یعنی چییییییییی؟؟ یعنی اینکه می خوام برای دلبرم یه چیزی بخرمممممممم مگه میشه از کنار
اون همه مغازه جور واجور رد شدو چیزی نخرید؟؟
بابا هم بهم می گفت عزیزم ببین فقط اون هایی که بچه دارند یا باردارند دارن خرید می کنند بیخیال شو بیا
برییییییم ولی من گفتم نههههههههههه چیز های خوشکل زیاد بودند که چشمم رو گرفت اما آخرش قسمت
شد این پیشبند خوشکل و برات بخریم.
دوسش دارییییییییییی؟؟؟پریشب هم با بابا رفتیم هفت تیر یه مانتو و روسری سبز رنگ کلاه دار برام
خرییییییییییدخیلی خوشکل هست عزیزم خیلی وقت بود دنبال این رنگ می گشتم محشره دستش درد نکنه.
(به پیشنهاد مامان عسل و اریا عکسشو میزارم)
بعدشم رفتیم دو تایی باهم کباب خوردیم خیلی خوشمزه بوووووووود جاتون سبز خوش گذشت.
این عکس پیشبند شما
اینم مانتو و روسریم
اما امروز یه اتفاق عجیب افتاد برامون البته تو جامعه الان این جور چیز ها نبایدم عجیب باشه نه که ما ساده و سالمیم فکر میکنیم همه مثل ما هستند . صبح که بابا امد از خونه بزنه بیرون جا کفشی رو که دید 3 جفت از کفشامون نبووووووووووووووووود یعنی..... شده بوووووود .استغفرالله ببین صبح اول صبحی به ادم شوک وارد می کنند.
دلم بیشتر به خاطر اون کتونی سبز رنگی سوخت که بابا 4 سال پیش برام خرید و من دل نداشتم بپوشم تا پریشب که این مانتو رو گرفتیم تصمیم گرفتم با اون ستش کنم تازه همین دیروز گذاشته بودمش تو جا کفشی که این ادم محترم بهش رحم نکرد و برد.
تازه کفش دامادی شوشو و پوتینشم برد دلمون خیلی سوختتتتتتتت چون کفش هامون نو و مارک بود.
انشاالله خدا خودش به حسابشون رسیدگی می کنه.