زندگی پر از عشق منو شوشوزندگی پر از عشق منو شوشو، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

داستان شیرین یک عشق

مامان جون خوشکله دوسش داری؟؟

1391/8/23 13:44
نویسنده : مامان و بابا
1,827 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسلم چطوری فرشته مهربون مننننننننننننن نفسممممممممممم عشششششششقممممم

5 شنبه که با بابا رفته بودیم بیرون من رفتم دنبال بابا سر کارش محل کارش هم که خیابون بهار هستتتتتتت

خوب این یعنی چییییییییی؟؟ یعنی اینکه می خوام برای دلبرم یه چیزی بخرمممممممم مگه میشه از کنار

اون همه مغازه جور واجور رد شدو چیزی نخرید؟؟

بابا هم بهم می گفت عزیزم ببین فقط اون هایی که بچه دارند یا باردارند دارن خرید می کنند بیخیال شو بیا

برییییییم ولی من گفتم نههههههههههه چیز های خوشکل زیاد بودند که چشمم رو گرفت اما آخرش قسمت

شد این پیشبند خوشکل و برات بخریم.

دوسش دارییییییییییی؟؟؟پریشب هم با بابا رفتیم هفت تیر یه مانتو و روسری سبز رنگ  کلاه دار برام

خرییییییییییدخیلی خوشکل هست عزیزم   خیلی وقت بود دنبال این رنگ می گشتم محشره دستش درد نکنه.

(به پیشنهاد مامان عسل و اریا عکسشو میزارم)

بعدشم رفتیم دو تایی باهم کباب خوردیم خیلی خوشمزه بوووووووود جاتون سبز خوش گذشت.

این عکس پیشبند شما

pish band.jpg

 اینم مانتو و روسریم

manto.jpg

 

اما امروز یه اتفاق عجیب افتاد برامون البته تو جامعه الان این جور چیز ها نبایدم عجیب باشه نه که ما ساده و سالمیم فکر میکنیم همه مثل ما هستند . صبح که بابا امد از خونه بزنه بیرون جا کفشی رو که دید 3 جفت از کفشامون نبووووووووووووووووود یعنی..... شده بوووووود .استغفرالله ببین صبح اول صبحی به ادم شوک وارد می کنند.

 دلم بیشتر به خاطر اون کتونی سبز رنگی سوخت که بابا 4 سال پیش برام خرید و من دل نداشتم بپوشم تا پریشب که این مانتو رو گرفتیم تصمیم گرفتم با اون ستش کنم تازه همین دیروز گذاشته بودمش تو جا کفشی که این ادم محترم بهش رحم نکرد و برد.

 تازه کفش دامادی شوشو و پوتینشم برد دلمون خیلی سوختتتتتتتت چون کفش هامون نو و مارک بود.

انشاالله خدا خودش به حسابشون رسیدگی می کنه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان یکتا
23 آبان 91 11:41
عزیزم مانتو نو مبارک انشاالله به سلامتی بپوشی و برایت خوش یمن باشه ولی عجب اول صبح داغتون کرد ای بی انصاف ها


ممونم گلم آره شوک بدی بود
مامان عسل و آریا
23 آبان 91 12:56
مبارکه عزیزم.خواستی عکسشو بگذار ببینیم.مهربونم دعا کن کسی محتاج زن و بچه اش نباشه


مرسی گلم چشم گذاشتم ببین
مامان ماهان
23 آبان 91 14:56
مبارکه.هر دوتاش.من معمولا سعی میکنم توی مدرسه رنگهای شاد استفاده کنم.و اتفاقا امسال یه مانتو دقیقا همین رنگی خریدم و یکی آجری روشن در حد نارنجی.خودم روحم شاد میشه وقتی میپوشم دیگه دانش آموزا رو نمیدونم.
در مورد اون اتفاق هم والله چی بگم؟آدم میمونه توش.حالا خدا کنه یکی که احتیاجشه استفاده کنه نه یکی که معتاده.مواطب خودتون باشین.


عزیز دلم انشاالله همیشه شاد بپوشی و شاد باشی. منم دقیقا همین فکر شما رو کردم

مامان علی خوشتیپ
24 آبان 91 9:46
خیلیییییییییییییی قشنگن.هم پیشبند،هم مانتو و روسری...وای شوهر من عاشق سبزه و هرچی برام میخره سبزه...مبارکت باشه عزیم
الهیییییییی...خیلی دلم سوخت برای کفشها...ما هم چندبار برامون پیش اومد ولی نو نبودن
یه همچین موقع هایی برای اینکه آروم بشیم میگیم حتما قضا و بلایی بوده خورده تو سر اینا...
ایشاالله بهترشو بخری عزیزم...اتفاقا خیلی هم خوب نیست همه چیزت یه رنگ باشه...زیر این روسری و مانتو کفش مشکی بپوشی بهتره


آره دیگه کفش مشکی دارم می پوشم بیشتر به خاطر این ناراحت شدم که کفشم هدیه شوشو بود و من چند سال دل پوشیدنشو نداشتمم

مانی محیا
24 آبان 91 10:11
عزیزم فدای سرت صدقه سرجفتتون. برو یکی دیگه بخر. وسایل نی نی هم مبارکش باشه. ایشاله زودی بیاد بپوشه..


قوربونت برم عزیزم
مامان علي خوشتيپ
24 آبان 91 21:43
براي پست بالا نشد نظر بذارم...خيلي كار خوبي ميكني از اين پستا ميذاري...فقط اگه ميشه كد قطرات شبنم رو وردار چون نه ميشه روي لينك كليك كنيم نه نظر بذاريم...خصوصي


چشم دوست گلم برشداشتم مرسی که گفتی
نگاری
24 آبان 91 22:12
سلام عزیزم
عکس هات که باز نمی شه
خیلی سخته از ادم یه چیزی می دزدن ولی عیب نداره فدا سرت عزیزم


آره سختهههههه ولی ....
مامان امیرناز
25 آبان 91 19:49
سلام عزیزملباس نو مبارک ایشالا به شادی بپوشی اونایی که بردن و ایشالا براشون خیر نباشه فداتتتتتتتتتت


ممونم گلم مرسی
زهره مامان آریان
1 آذر 91 0:18
لباسای نو مبارک.پیش بند هم خیلی نازه.
ولی حیف کفشا.چه آدمایی پیدا میشن.اصلا آدم محتاج باید بره مال مردم رو دو در کنه؟؟؟


مرسی چی کار کنیم با گفتن این حرف ها دلمون اروم میگیره
مامی مائده
5 آذر 91 0:10
لباسای نو مبارک باشه اخ اخ واسه ما هم پیش اومده آی آدم حرص میخورهههه کفشهای شوهرمو که هر دوشونم نو بودن با فاصله زمانی از جلو در واحد بردن. دیگه هیچ وقت کفشامونو بیرون نمیذاریم شما هم همینکارو بکنین


ممنونم مائده جون برای ما هم تجربه خوبی شد دیگه پشت در نزاریم