یه تصمیماتی گرفتممممممممم
من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش دوست هایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکس می خواهد
وارد خانه ی پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست وشوی دلهاست
شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار خانه ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر خانه ی یار کجاست؟؟!!...
دوستان عزیززمممممممممم واقعا شرمنده محبت هاتونم تو این مدت تک تک حرف هاتون برام قوت قلب بود و همین دلگرمی ها باعث شد تو مدت کوتاهی خودمو پیدا کنم.
شکر خدا خیلی بهترم و به این نتیجه رسیدم که واقعا تو مسیر زندگی اگه خدا نخواد برگ هم از درخت نمی افته.
خیلی زیاد فکر کردم و فرصتی شد تا برنامه های زندگیمو مرور کنم.من حالا حالا هاااااااااا خیلی کارا دارم که باید انجام بدممممم کار هایی که لازمه تا برای انسان شدن یکی یکی تجربشون کنم و به ارمش برسم و اون موقع بتونم با روح و جسم ارام فرشته کوچولوی زندگیمونو تربیت کنم.
این پست رو صرفا برای اونهایی گذاشتم که بهم سر میزدند و نگرانی هاشونو از لابه لای حرف هاشون احساس می کردم واقعا دوستون دارم و شرمنده همه محبت هاتونم.
امید وارم روزی جبرانشون کنم. الان تنها کاری که می تونم بکنم که براتون پست های خوب بزارم تا وقتی تشریف میارید اینجا دل مهربونتون نگیره.
با همسری تصمیم گرفتیم هیچ اقدام خاصی برای بچه دار شدن نکنیم نه دکتری نه چیزی خدا هر وقت خواست میده .
این نتیجه ای بود که دیدم خیلی ها بعد از دوا درمون طولانی بهش رسیدن ویه روزی که از همه چیز ناامید شدن بچه دار شدند .بماند که همسرم هنوز کاملا امادگی بچه دار شدن نداره.
دوم اینکه امیدم به درس خوندنم بیشتر شده واقعا فکر میکنم امسال نتیجه خواهم گرفت . خدا پشتمه پس با تلاش و امید پیش میرم.
سوم اینکه سالها بود دنبال یادگری یک هنر اصیل بودم که خیلی بهم آرمش میده .هنر زیبای قالی بافی که انشاالله بعد از کنکورم میرم کلاس که یاد بگیرم. فکر می کنم با این هنر ارزشمند به ارامش برسم.
و یکی دیگه از کار هایی که قرار بکنم . می خوام یه سه تار بخرم و برم کلاس اینم یکی دیگه ا کارهایی بود که همیشه دنبالش بودم .
حالا حالا ها خیلی کار ها هست برای یادگیری وقتی مجرد بودم همیشه فکر می کردم خیلی حیف ادم یه عمر زندگی کنه و چیز خاصی از اطرافش ندونه دوست داشتم تو هر زمینه ای فعالیت کنم پس دوباره باید چنین روحیه ای رو تو خودم تقویت کنم تا زمان و از دست ندم .
من از اون دسته ادم هایی هستم که گاهی یه اتفاق لازمه بی افته تا به زندگی و خواسته های خودم فکر کنم. این اتفاق بهانه خوبی شد .
تجربه سخت و تلخی بود .ولی ارزشمند بود.
توکل بر خدا.
بعدا نوشتتتتتت: این اهنگ وبلاگ رو به افتخار شب عروسیمون و همسر گلم گذاشتممممممممممم.(حسودیت نشه هااااااا کوچمولو)