من با خبر خوب امدم
سلام جیگر مننننننننننننننننننن. خوبی؟
سلام دوستای مهربونم که همیشه هوامو دارین بخدا خیلی دوستون دارمممممممم منم دلم براتون خیلی تنگههههههههههه خیلییییییییی ولی درگیر درسمو خونه داری نشد سر بزنم.
من یه عذر خواهی هم به همه بدهکارم بابت پست های ناراحت کننده ام که باعث میشه دل مهربونتون بگیره. شرمنده قول مبدم دیگه از این پست ها نداشته باشمممممممم.
این چند وقت خبر خاصی نبود برای سیزده بدر رفته بودیم شمال خوش گذشت جای همه خالی.بعدشم دوباره درس رو شروع کردم تا دیروز که بابا و مامانم به خاطر یه کار اداری یک روزه امدن پیشمون و برگشتن.
منم دیروز از درسم زدم رفتم از دکتر وقت بگیرم که قبلش یه مشورتی کنم اگه لازم بود برای سقطم بهم ازمایش بده چون برای یک سقط ازمایش نمیدن منم چون دوست ندارم اون واقعه دوباره تکرار بشه می خوام دلیلشو بفهمم که متاسفانه دکتر برای 3 شهریور وقت داد که خیلی دیره یکیشم برای 11 تیر البته من تا اون موقع طاغت ندارم بازم باید ببینیم خدا چی می خواد. دیگه خبر مبری جز یک خبر خوششششششششششششش نیستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
دیروز نتیجه ازمون دکتری همسری امدددددددددد و همسرم رتبه اش 12 شدددددددددددد خیلی براش خوشحال شدمممممم کلی دعا کرده بود چون امسال من نا خواسته خیلی اذیتش کرده بودمممممممممم می خواشتم قبول شه که من شرمندش نشممممممممم که شکر خدا تا اینجاش خوب بوده.
خواستم با دادن این خبر خوشحالتون کنم و بهتون بگم که حالم خوبه شکر خدا هم جسمی و هم روحی..دوستون دارمممممممممم خیلیییییییییییییی و می بوسمتوننننننننننننننننن. تصمیم دارم به تک تک تون سر بزنممممممممممم اگه دیر به دیر میام شرمنده کمی در گیر درسم ولی قول میدم بیام پیشتون.
اینم یه عکی از منو بابا جون 12 فروردین جاده شمال