زندگی پر از عشق منو شوشوزندگی پر از عشق منو شوشو، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

داستان شیرین یک عشق

سلام فندق مامان

1390/4/7 9:52
نویسنده : مامان و بابا
545 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم من دیشب هم امدم پیشت ولی نتونستم چیزی برات بنویسم دیشب هم نگران بودم و هم دلم گرفته

بود دیروز با بابا حمید رفتیم بیرون موقع رفتن اتوبوس این قدر شلوغ بود که نگو یه مامانی هم تو اتوبوس بود تو

دلش نی نی داشت تا دیدمش یاد خودم و خودت و دوست های گلت افتادم خلاصه چون خیلی خسته بودم و

هوا گرم بود با بابایی رفتیم رستوران ترمه تو  میدون ولیعصر یه چیزی بخوریم یهو بابایی گفت کیف پول و عابر

بانکشو جا گذاشته محل کارش هر دو مون نگران شدیم آخه کل پولامونو گذاشته بودیم اونجا شب بابایی یه سری زد

اونجا که برشون داره دید نیستن داشتیم دیوونه می شدیم مامانی . بابایی که این قدر بی حوصله بود با من

که حرف نزد هیچ شام نخورده خوابش برد ولی خدا رو شکر صبح که رفت بانک دید پولا دست خورده سر

جاشه تا بهم گفت من تو دلم خندیدم و به یاد تو قند عسل افتادم که دیشب ازت خواسته بودم دعا کنی .

عزیزم با اینکه هنوز کلی مونده تا از راه برسی ولی از اون روز این وبلاگ و زدم خیلی آرامشم بیشتره چون

می تونم حرفهای دلمو اینجا برای قند عسلم بنویسم

niniweblog.com

راستی هنوز بابایی اینجا رو ندیده یه چیز در گوشی بگم؟؟؟ دیروز که با بابایی حرف میزدیم یهو بابایی بهم

گفت آدینه تو خیلی پروانه ای و عاشقانه هستی فکر

کنم اگه بچه مون دختر شه مثل خودت احساساتی بشه. تازه  ازش پرسیدم خوشحال نیستی که دیگه

کارهامون داره ردیف میشه؟ بهم گفت هستم  و بعدش می دونی چی گفت؟؟!! گفت بعدش فقط یه آرزو دارم

اونم اینکه یه دختر داشته باشم بیاد بغلم ، باهاش بازی کنم، موهاشو شونه کنم، بوسش کنم ، ببرمش برات لباس بخرم .... میبینی بابا چقدر

دوست داره منم خیلی دوست دارم عزیزم.


niniweblog.com

البته کاکل زری من دلت یه وقت نگیره ها بابایی برای تو هم کلی نقشه داره ه ه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان ماهان
7 تیر 90 10:32
آدینه جونم الهی که بزودی زود یه نی نی ناز بیاد مهمون دلت بشه .....


قربون شما برم مرسی بوس
مامان ماهان
7 تیر 90 10:34
دوست جونم لینکت کردم
صدگل
7 تیر 90 11:37
خدارا شكر كه پولاتون سرجاشه خوشحال شدم اميدوارم هيچ وقت بربه مشكل نخوري تا ني ني تون هم ناراحت نشه مواظب خودت باش چون لحظات حساس زندگيت را پشت سرميگذاري


سلام مرسی از اینکه ما رو همراهی می کنید
مامان ماهان عشق ماشین
7 تیر 90 11:41
سلام کاکل زری
سلام نازپری.
با اجازه لینکتون کردم


خواهش می کنم باعث افتخار منه
مامان آناهل
7 تیر 90 11:48
سلام آدینه جون. وب شما پر از عشقه. مرسی .ماهم شما رو لینک کردیم.


شما لطف دارید ممنونم
مریم
7 تیر 90 13:56
سلام عزیزم منم یهو دلم گرفت گفتم چی شده خدا رو شکر تو رو خدا مراقب باشین دیگه لحظه لحظه هاتون عاشقانه قشنگم
منتظران لبخند خدا
7 تیر 90 16:47
سلام. خاطرات قشنگتو خوندم. امیدورام خدا هر چی زودتر به شما نی‌نی بده! فقط این لحضه شمار نی‌نی‌تون بدجوری تو ذوق می‌زنه! خواهشا اصلاحش کنید مثلا تا حالا نوشته: "کوچولوي دوست داشتني هنوز متولد نشده جان تا این لحظه ، 3 سال و 6 ماه و 12 روز و 1 ساعت و 57 دقیقه و 15 ثانیه تو دل مامانشه!" در ضمن شما هم لینک شدید.


سلام مرسی که آمدین و لینک کردین چشم سعی می کنم درستش کنم. راستی اگه پیام دادید جواب ندادم شرمنده چون سر کارم فقط صفحه ام رو باز میزارم
مامان آناهل
7 تیر 90 17:00
خدا رو شکر پولها سر جاش بود.من واسه خوشبختیتون دعامیکنم.


قربون دل مهربون تون برم من ممنون
مامان نازنين
8 تیر 90 0:31
سلام آدينه جون ممنون كه بهم سر زديد و ممنون تر كه دعوتم گرفتيديد بابايي راست گفته كه احساساتي هستيد اميدوارم زود زود به ارزوي ناز پري برسيد با اجازه لينكتون كردم


خيلي ممنون خوشحالم كرديد منم شما رو لينك ميكنم