یک روز زیبا و به یاد ماندنی
عطر ِ خواستن ِ تو
از تمام ِ جانم
فرّار شده....
انگار چشم هايت
جادويم ميكند.
تو آرامش ِ مني ...
پسرم اندیشیدن به تو ودستان کوچکت تمام هستی ام شده وقتی به تو می اندیشم دیگر از یاد میبرم که امروز چندمین روز ماه است کجا هستم و چه میکنم.
دنیای من انگار تو از نفس هم ظریف تری با وجود تو روز های من صورتی تر از قبل میشود و من هر لحظه عاشق تر.من امروز کشف کرده ام که تو در دنیای خود میخندی اشک میریزی و پلک های کوچکت را باز و بسته میکنی.کاش زود تر از این صورتت را میدیدم پسرم صورتت چون برگ گل لطیف و همچون یاس های سپید زیباست.
اگر تمام دنیا خودش را بکشد هیچ کس نمیتواند به عشق من و تو شک کند.حالا تمام بودنت را حس میکنم. صدای قلب تو صدای زندگیست.
تو مثل ِ بهانه اي ،تو مثل ِ بهاري تو مثل ِ تمام ِ هر چه تا به حال داشتم نيستي
جدايي از تمام ِ آنچه منظور ِ من است...تو بهترين حسّي...
زندگي بايد براي تو روزها را عاشقانه باران و شب ها را ستاره باران كند .
هنوز نميداني چقدر ميخواهمت،هنوز نمفهمي كه اينجا كه من ايستاده ام كجاست ...زندگي كن بهانه ي قشنگ ِ من براي عاشقي زندگي كن و آرام آرام بزرگ شو....حواست را جمع كن ...كودكم بيرون از آن دنيادر اين دنيابايد براي زندگي ، لبريز از انگيزه باشي.دنياي اينجا با دنياي اكنون ِ تو فرق دارد...
زندگي را دوست داشته باش نازنين ِ من زندگي را زندگي كن.
مادرانه ترين لحظه هاي امروزم همين لحظه است...همين لحظه كه
با تمام جان ِ عاشقم دوستت دارم را يواشكي به تو هديه ميكنم...
امروز 92/08/16صبح تصمیم گرفتیم با بابا بریم سونوگرافی خانم دکتر فریبا خودکار البته از شب قبلش این قدر نگران بودم که زنگ زدم و منشی گفت ساعت 8/5تا9 اونجا باشم تا بین مریض مارو بفرسته.ما اولین نفر رسیدیم و کلی هم منتظر موندیم تا خانوم دکتر خوش اخلاق امد .
نفر اول که کارش تموم شد بعدش نوبت ماشد و با بابا رفتیم داخل و خیلی مشتاق بودم هر چه سریع تر ببینمت عزیزم سونوگرافی انجام شد و خانوم دکتر همه چیزو برای من و بابا توضیح داد و گفت پسرمون سالمه سالمه.
از اولش که میرفتیم سونو دلم میخواست به خانم دکتر بگم یه عکس واضح ازت بهمون بده که بتونم ببینمت انگار خانوم دکتر ذهنمو خونده بود که یهو برگشت گفت دوست دارید صورت پسرتونو ببینید؟؟ ما هم از خدا خواسته گفتیم بلههههههه.
خانوم دکترم دست به کار شدو دستگاه سونو رو زوم کرد رو صورتت به صورت 3بعدی و من گل پسری رو دیدممممممممممممممم اخخخخخخخخخخخ فدات بشممممممممم که تو این قدر مظلومو نازی ارتین جونممممممم اصلا حال من و بابات عوض شد .
خانوم دکتر همش میگفت تو شبیه باباتی عشقممممممممم همون لحظه گوشی بابا زنگ زد تا اهنگشو شنیدی دستت رو بردی دم گوشت من و بابا ذوق مرگ شدیم .
خانوم دکتر به بابا گفت صدات کنه بابا هم ارتین صدات کرد بهت گفت پسرمممممم و تو هی می چرخیدی خلاصه یه حس تازه به هردومون بخشیدی ازت ممنون گل پسر به خاطر دادن این همه حس خوببببببببب.
خدایا شکرتتتتتتتتتتتتت شکرتتتتتتتتتتتتتتتتت الهی قسمت همه منتظرا بشه به حق همین ماه عزیز.
از لحظه ای که امدیم خونه 100بار عکست رو با بابا دیدیم ولی سیر نمیشیم به همه هم گفتیم که ارتینو دیدم همه هم خوشحال شدن .
خیلی دوست داریم عزیزم منتظرتیم یه عالمههههههههههه.
بابا تو رو اندازه ی حرفای نگفته که تو دلش مونده دوست داره...
بابا چقدر عاشقانه تو رودوست داره. حرفای نگفته ی بابا از ستاره ها هم بیشتره
عکس های ارتین در ادامه مطلب تو 26هفته.و5روزگی.قدش 37/5سانتی متر و وزن 967گرم.
ارتین وقتی امدیم خونه عکسات رو گذاشتم کنار عکس های نوزادی خودم بابا هم تایید کرد کپ خودمیییییییییییبرام مهم نیست شبیه کی هستی فقط سالم و صالح باش و بنده خوب خدااااااا همیننننننننننننننن