زندگی پر از عشق منو شوشوزندگی پر از عشق منو شوشو، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

داستان شیرین یک عشق

پایان ماه هفتم و شروع ماه هشتتتتتتت وکلی حرف های گفتنی

1392/9/10 17:49
نویسنده : مامان و بابا
1,055 بازدید
اشتراک گذاری

 

Фотосессия беременной

 

سلام به دوستای نازنینممممممم  امید وارم حالتون خوب باشهههههه ما هم زیر سایه خدای مهربون خوبیم شکر.

سلام به گل خوش عطروبوی خودممممممممممممم انشاالله تو هم مثل ما بی قرار امدن باشی مامان جون و بار تو بسته باشی که سالم بیای بغلممممممم.

جمعه 7آذر ماه 7ماهت تموم شد و وارد ماه 8شدیم از خدای مهربون میخوام کمک کنه تا 8هفته باقیمانده رو به سلامتی طی کنم و لیاقت مادر شدن و داشته باشم و تو زودی بیای بغلم خوشکلمممممممم.

درست همزمان با پایان 7ماهگی متوجه شددم بدنم اماده شیر دادن شده و اولین قطرات شیرررررر سرازیر شدددد مامان جون دیگه همه چیز داره مهیا میشه تا پیدات بشه عزیزم.

 

دیگه اینکه  که دیگه کارای اسباب کشی رو شروع کردیم و تقریبا"همه وسایل جز ظرف هایی که توش غذا میپزم و غذا میخوریم رو داخل جعبه بسته بندی کردیم ،تخت رو جمع کردیم .

خونمون الان دیدن دارهههههههههه بنده خدا بابایی همه کاررارو تنهایی انجام داد من فقط ناظر بودم.

شنبه هم هماهنگ کردیم رفتیم کلی عکس انداختیممممم خیلی خوش گذشت عزیزمممممم حالا قراره 5شنبه بریم برای انتخاب عکس ها و فایلشم بهمون میده که یکی دوتاشو میزارم  تو وبلاگ.

 فردا ازمایش دیابت دارممم دوست دارم با این رعایتی که کردم قندم پایین امده باشه تو هم توپولی مونده باشییییییی.

اخر هفته هم مامانی و مادربزرگم از لاهیجان میان پیشمون انشاالله خوش بگذره .

مثل همیشه محتاج دعاتونمممممممممم.

Фотосессия беременной

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (29)

مامان علی مرتضی
10 آذر 92 22:24
سلام عزیزم خوبین؟اقای دکتر و نی نیت خوبن؟راستش کلی عکس داشتم که باید اول کم حجم بشن بعدش باید تک تکشون رو با ذکر تاریخ بنویسم وچون تاریخ عکسا میلادیه باید برم تاریخ شمسیشونو پیدا کنم وبنویسم تا هرعکس با ذکر تاریخش باشه . نتمون هم با اینکه پر سرعته ولی مشکل سیم کشی داره باید درست بشه که آقامون تنبلی میکنه ودرستش نمیکنه... خوب این همه دلیل کافی نیست برای بخشیدن خواهر من .حتما میامو آپ میکنم کلی عکسو کم حجم کردم تاریخو فردا که درست کنم میام از خاطراتمون مینویسم خصوصی
مامان و بابا
پاسخ
ما دلمون برات تنگ شده بود عزیزمممممم خیلی خوب کردی سر زدی تا باشه از این سر شلوغی ها
عاطفه
10 آذر 92 23:50
سلام گلم....آخی نازی بالاخره می می جان آقا ارتین هم آماده شد...بسلامتی عکسات رو بزار تا ما هم لذت ببریم...انشاالله با دل خوش اسباب بکشید....
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم عزیزممممم انشالله تو هم به سلامتی بقیه راهو طی کنی چشم عکسام اماده شه حتما" میزارم
مامان یکتا و تینا
11 آذر 92 11:10
عزیزم انشالله همه چیز به خوبی سپری می شه و زود تمام می شه منتظرت هستیم
مامان و بابا
پاسخ
مرسی عزیز دلمممم
رضوان مامان رادین
11 آذر 92 11:31
امیدوارم این چند هفته هم بسلامتی طی بشه و زودتر ماه بهمن بیاد که قراره دوبار خاله بشم...یکی آرتین جونی و یکی هم دخمل دوستمممممم
مامان و بابا
پاسخ
مرسی فدای تو خاله مهربوننننننن
پرتو
11 آذر 92 11:34
خدا رو شکر که دیگه چیزی به دیدن روی ماه کوچولوت نمونده انشاالله به راحتی و سلامتی بگذرونی و فرشتت و بغل بگیری التماس دعا دوستم
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم دوست گل منننننن اگه لایق باشم حتما" محتاجیم به دعا
معصومه
11 آذر 92 12:05
خدا جون چه زود داره میگذره..ان شاالله باقی روزام به سلامتی طی بشه و زایمان راحتی داشته باشی عزیزم..
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم معصوم جونم با ذعا های شما انشالله
الهام مامان رامیلا
11 آذر 92 15:27
سلام خانم ما بی صبرانه منتظر عکسها هستیم ای جانم به این شیر ماشالله روزی بجه زودتر از خودش اومده خدا رو شکر انشالله عکس نی نی رو زودتر بزاری اینجا مراقب خودت باش عکس گذاشتی خبرم کن
مامان و بابا
پاسخ
چشم عزیزمممممممم حتما خبرتون میکنم مرسی از محبتت
سیب سرخ کوچولو
12 آذر 92 0:14
سلام هانیه جون و یه دنیا شرمنده که بخاطر مشکلات از همراهیتون جا موندم.ولی انشاالله از این به بعد همیشه همراهتون هستیم تو این انتظار شیرین.گاهی چون مشکل دارم و نمیشه زیاد بیام فقط به شوهری میگفتم وبلاگتون رو باز کنه تا ازت خبری بخونم ولی همیشه پیگیر احوالتون هستیم.خلاصه دوست داریم پونصد شونصدتا.خیلی خوشحالم که فرشته ی نازت وارد 8 شد و انشاالله دیگه چیزی به تولدش نمونده.چه زود گذشتوای اینقد ذوق دارم ببینمش که حد نداره.انشاالله بزودی خاطره ی زایمانم رو مینویسم شاید بتونه واسه انتخاب نحوه ی زایمان کمک کوچیکی باشه.
مامان و بابا
پاسخ
فدات بشممممممممممم که این قدر مهربونیییییییی ممنونم عزیز دلم انشاالله همیشه با نی نی نازت خوش باشی خیلی دلم برات تنگ شده بود خوب کرذی سر زدی
باران
12 آذر 92 8:28
سلام عزيزم ما تقريبا داريم با هم پيش ميريم و ني ني هامون تقريبا در يک زمان دنيا ميان؛ من ماه 5 ميخواستم برم اتليه قبل اينکه خيلي گرد بشم اما آقايي نيومدقرار بود که بعد بريم اما خوب بايد ببينم کي حسش هست خوشحالم که آرتين جون ما وارد8 ماهگي شده ايشالا به سلامتي اين 8 هفته هم ميگذره عزيزم
مامان و بابا
پاسخ
اره عزیزمممممم انشاالله گل دخمر تو هم به سلامتی بیاد .اتفاقا این ماه آخر برای عکس انداختن بهتره ها حتما" برو خاطره اش براتون میمونه گلم
باران
12 آذر 92 8:29
راستي يه پيشنهادي دارم فکر کنم خوب باشه عنوان وبتونو عوض کنيد
مامان و بابا
پاسخ
گذاشتم بعد دنیا امدن نی نی عوض کنم عزیزمم
عاطی مامان آوینا
12 آذر 92 13:01
این اخرا که سخت میشه اما انگار که شیرین هم میشه.حسابی از این دوران لذت ببر که تا مدتی تکرار نمیشه ها این مدت هم به سلامتی میگذره ومن حسابی منتظر ورود اقا ارتینم...راستی بری شمال هم اپدیت می کنی دیگه؟؟؟
مامان و بابا
پاسخ
بله عاطفه جون این روز ها روز های سخت و شیرین انتظاره انشاالله تو هم به راحتی زایمان کنی منم خیلی مشتاقم اوینای خاله رو ببینم.بله اگه خدا بخواد حتما اپ میکنم عزیز دلم
مامان گیسو جون
12 آذر 92 14:37
سلام عزیزم ای جانمممممم دیگه چیزی به آخر انتظار شیرینت نمونده الهی به سلامتی این چند هفته هم تموم بشه وای نمی دونی چه لحظه شیرینی در انتظارته راضی ام ده سال از عمرم رو بدم تا دوباره لحظه تولد گیسو تکرار بشه اگه می خوای طبیعی زایمان کنی پیاده روی زیاد برو
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم دوست گلممممممم .انشالله یه نی نی دیگه بیاری تا این طعن شیرین رو باز حس کنی . من طبیعی نیستم گلم سزارین میکنم
اسما
13 آذر 92 18:58
کامنتم اومد آیا ؟
اسما
13 آذر 92 18:59
ای بابا کلی حرف زدم آخرش ارور داد (( عزیزم پایان هفت ماهگی ت مبارک ...خیلی مراق خودتباش ..راستی این هفته های آخر هر روز لیموشیرین و پرتقال بخور ، دکتر به من گفته بود مرتب میخوردم خدا رو شکر آدرین اصلا زردی نداشت . منتظر عکسای خوشملتم هستم
مامان و بابا
پاسخ
عزیزممممممم اسما جون ممنونم از لطفت چشمممم حتما" خواهم خورد
مامی مائده
14 آذر 92 0:05
مامان ریحان
15 آذر 92 18:33
سلام ایشالا این چند هفته هم بسلامتی تموم بشه و نی نی نازتو تو آغوشت بگیری بی صبرانه منتظر عکس های آتلیه ات هستم
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم گلم چشم حتما"
یک عاشقانه آرم
15 آذر 92 19:53
ای جوووونم اینم میگذره خیلی زود و میپره تو بغلت خصوصی
مامان و بابا
پاسخ
انشاالله عزیزم . ممنونم بابت رمز
فریبا
17 آذر 92 17:03
سلام من تازه وبلاگتون رو پیدا کردم. خیلی خوشم اومد از نوشته هاتون. و نمیدونم چطور نصفه روز گذشت و من نفمیدم و کل وبلاگتون رو خوندم... خیلی جاهاش خندیدم و خیلی جاهاش اشکام نا خوداگاه سرازیر شد... به هر حال نوشته هاتون خیلی زیبان و احساسات آدم رو خیلی تحت تاثیر قرار میدن. من هنوز فرشتمو به این دنیا دعوت نکردم اما بدجوری عاشق فرشته هام. امیدوارم فرشته کوچولوی شمام با سلامتی کامل به دنیا بیاد و بتونین با تمام حس عاشقانه مادری در آغوش بکشیدش... و در آخر اینکه خواننده پر و پا قرص وبلاگتون باقی میمونم.
مامان و بابا
پاسخ
عزیزممممممم شما خیلی خیلی به من لطف داری انشاالله بهترین نی نی دنیا قسمتت بشه. کاش ادرس وبلاکی میزاشتی تا بیشتر باهم آشنا بشیم عزیزم
ازاده مامان آرتین
17 آذر 92 19:42
سلام خانمی-خوشحالم که چیز دیگه ایی به اومدن نی نی نمونده-این 8 هفته هم مواظب خودت باش-منم میخام عکس ببینم-ایشالا قندتم نرمال شده باشه
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم عزیزم با دعا های شما خدارو شکر قندم خوب شده ازاده جان .چشم عکس رو گذاشتم خبرتون میکنم
حدیث مامان آرش
18 آذر 92 11:43
سلام عزیزم امیدوارم این روزا به سلامتی تموم بشه و تو هم مامان یه پسمل ناز و جیگر بشی به وب من هم بزن خوشحال می شم
مامان و بابا
پاسخ
مرسی عزیز دلممممم چشم حتماااا
شیما(دختر شهریور)
19 آذر 92 7:08
گلم انشالله همیشه شاد و خندون باشی و آرتین خان سلامت بپره بقلت عزیزمممم پیشاپیش خونه جدیدتم مبارک باشه عزیزم
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم شیما جونمممممممممم فدات
مــآمــآنـے
19 آذر 92 10:09
مرسی عزیز دلم ایشالله شازده بهسلامتی میاد بغلت و بهترین و شیرین ترین حس دنیا رو تجربه میکنی عااااااااااالی مادر شدن دست به چیزی نزنیان مواظب پسرک ما باش منتظر عکسا هستیم گلم بوووووووووووووس
مامان و بابا
پاسخ
چشم عزیزممممممم ممنونم از محبتت.حتما" بعدش خبر رسانی میکنم
لیلا
19 آذر 92 11:42
عزییییییییییییز دلم الهی شکررررررررررررررررر داری به پایان راه میرسییییییییییییییییی خیلی خیلی برات خوشحااااالم . خیلی زیاااااااااااااااااااد . با این ترانه ای که گذاشتی گریه امونم نمیدههههههههههههههههههههههههه ارزو دارم 6-7 هفته دیگه عکس نازنینت اینجاباشه . مبااااارکت باشه این شادی و خوشی . تا ابد شاد و خوش و سلامت
مامان و بابا
پاسخ
فدات شم لیللا جونمممممممم منتظر خبر ای خوشحال کننده ات هستم تورو خدا گریه مریه نکن عزیزمممممم چیزی ترزش اشک های تورو نداره ممنونم از این همه ارزوی خوب
آجی مهدیه
20 آذر 92 11:25
برای من چه زود و برای تو چه سخت میگذره عزیزم . ایشالله زودی بغلش کنی و از عشق به داشتنش لبریز محبت بشی گلم
مامان و بابا
پاسخ
مرسی مهدیه جون انشاالله خدت تجربه کنب چنین روز هایی رو
ژیلا
20 آذر 92 11:33
سلام گلم آرتین جونم خوبه خاله فداش بشه هانی جون دلم برات تنگیده خیلی وقته با هم صحبت نکردیم ایشالا که این هفته های باقی مونده به خوشی تموم بشه آرتین جونو بگیری بغلت خیلی حس شیرینیه بوس برای خودتو آرتین جون
مامان و بابا
پاسخ
وای ژیلا جونممممممممم چقدر خوشحالم کردی با نظرت خدا نکنه نفس من خوبه؟؟ ممنونم ژیلا حسابی دعام کن منم دلم خیلی برات تنگ شده
فریبا
22 آذر 92 18:31
راستش من وبلاگم ندارم هنوووووووز اما تو فکرشم به زودی زود راه اندازی کنم انشاالله بیشتر آشنا میشیم
مامان و بابا
پاسخ
انشاالله عزیزم خوشحال میشم
مامان توت فرنگی(امیرعلی)
23 آذر 92 21:20
وای عزیزم چقدر حبرهای خوبی مدتها بود ازت خبر نداشتم خدا را شکر
گلی
24 آذر 92 10:19
سلام. ای جووونم پس عکساتونم گرفتین. به سلامتی انشاا... مال ما که هی امروز و فردا میشه. حتماً بزار ببینیمشون
مامان و بابا
پاسخ
گلی جون خوبی عزیزم؟؟ حتما" برو عکس بگیر تا خاطره اش برات بمونه بوس