زندگی پر از عشق منو شوشوزندگی پر از عشق منو شوشو، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

داستان شیرین یک عشق

احوالات ماماني

1391/6/28 12:33
نویسنده : مامان و بابا
789 بازدید
اشتراک گذاری

پرنده كوچولوي من امروز خيلي زود تر از اونچه كه فكرشو بكني آمدم پيشت . يه دلتنگي عجيب ،كلي حرف نگفته و حس غريبي... عزيز دل من بد جوري احساس خستگي مي كنم... و خودم ميدونم كه اين خستگي بيشتر از هرچيزي مربوط به كارم ميشه شايد واقعا" براي اين كار ساخته نشدم ، گاهي تصميم ميگيرم كلا" بي خيال همه چيز شمو كارمو بزارم كنار از يه طرف احساس مي كنم اين جوري به حميد عزيزم كلي فشار مياد وقتي اون به خاطر من اين همه سختي رو تحمل كرده منم وظيفمه تحمل كنم خوب زندگي و دوست داشتن كه فقط گفتن اين جمله نيست بايد تو عمل ثابت كني و سعي كني تو زندگي همه جوره پشتيبان همسرت باشي بابا حميد كه تا الان چيزي برام كم نذاشته و حالا نوبت منه .الان كه برات مي نوشتم دوست و همكارم الهام زنگ زد و كلي باهم حرف زديم و انر‍‍‍ژي مثبت گرفتم حالا دوباره اين جمله رو پيش خودم تكرارميكنم كه براي بدست آوردن چيز هاي بزرگ سختي هاي زيادي بايد كشيد و اون وقت طعم موفقيت ها شيرين تره. حالا كه برميگردم به 4 سال پيش شايد همين زندگي الانمون رويايي در دور دست به نظر ميرسيد اما خيلي زود تر از اونچه كه فكرشو ميكردم برام محيا شد وجود پدرت براي من و وجود من براي اون ا نگيزه اي شد براي برداشتن سنگ هاي بزرگ از مسير زندگيمون.وقتي از دوري پدرت شاكي ميشدم و بار ها ميشد كه ميزدم زير گريه بابا حميدت بود كه بهم آرامش ميداد و حالا مي فهمم كه راست مي گفت .... حالا قدرشو خيلي مي دونم حالا به خاطر اون دوري ها و بي تابي ها حاضر نيستم هيچ كدوم از لحظه هاي با هم بودن مونو تلخ كنم . مدتي هم هست كه عصبي و بي حوصله ام و اين قضيه رو بابا هم فهميده خودم كم و بيش ميدونم از چيه قضيه زير يه سقف رفتن و كم طاغتي منه كه اون هم جز صبر چاره اي نداره . راستي اين چند روز از 5 شنبه تا 3شنبه خاله مهديه رفته بود شمال و من و بابا روز هاي خوبي رو باهم داشتيم. حالا اجازه هست چند كلمه با بابات حرف بزنم؟؟؟ همسر مهربونم دوست ندارم مثل هميشه بهت بگم دوست دارم يا دلم تنگ شده يا ..... ولي دلم مي خواد بدوني اگه حمايت ها ي تو نبود كم مياوردم گاهي فكر مي كنم بچه تر اوني هستم كه ازم انتظار داري و اين محبت ها و دلگرمي هاي تو كه جاي مادر و پدر و خونواده اي كه از من دور هستند رو پرمي كنه . من همه تلاشمو براي خوشحال بودنت مي كنم و اين رضايتي كه تو با همه مشكلات از زندگي داري باعث شده كه هميشه بهت افتخار كنم يادته يهروز برام نوشتي :

"سنگي كه طاغت ضربه هاي تيشه را ندارد تنديس زيبايي نميشود ضربه هاي تيشه را بپذير كه وجودت شايسته تنديس است"

 حميدم قلب مهربون و دست هاي گرمت لايق بهترين هاست.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

✿الهام مامان رامیلا ✿
6 بهمن 90 12:37
سلام خانم خانما آدم یه وقتایی اینطوری میشه خودت رو ناراحت نکن انشالله همه چی به خوبی پیش بره برات عزیزم
✿الهام مامان رامیلا ✿
6 بهمن 90 12:37
راستی من اول شدم اولین نفریکه برات پیغام گذاشت هوراااااااااااااااااااااااااااااا
مامان ماهان
7 بهمن 90 22:54
عزیزم گاهی اوقات پیش میاد دیگه زیاد خودتو ناراحت نکن و بر اعصابت مسلط باش و لذت این روزا رو ببر
چقدر نوشته ات برای همسرت زیبا بود


ممنونم
مامان ايناز
8 بهمن 90 0:23
سلام عزيز خوبي سعي كن ارامش خودت رو حفظ كني ولي به نظر من ادم وقتي از كاري كه خوشش نياد و به زور بره خسته و پير ميشه در ثاني چرا فكر مي كني زندگي اينقده سخته و سختي داره مگه تو در قبال كار كردن به شوهرت تعهد داري از همين الان شوهرت رو طوري بار نيار كه به كار كردن و حقوق تو عادت كنه و اين فقط فقط وظيفه مرد است جدي بگير


چشم
دخترم عشق من
8 بهمن 90 10:04
سلام عزیز دلم . اول کارتونه هنوز به شرایط جدید عادت نکردین . منم اوایل همینجوری بودم . زیاد سخت نگیر . صبور باش . پیام همسرتون به شما خیلی عالی بود . مشخصه که خیلی دوستتون داره . خوش بگذره


مرسييييييييي
مامان نيروانا
8 بهمن 90 10:50
سلام عروس خانوم، تو رسم عاشقي رو بلدي،‌مهم اينه كه در همه ي احوالاتت عشق رو رعايت كرده باشي و تو همينطوري. اميدوارم هر طور كه هستي عاشق بموني و همينطور براي بابايي اين آرزو رو ميكنم.





سیما - مامان هلیا
8 بهمن 90 13:38
سلام خداراشکر که همسر مهربونی داری ، ان شاءالله سالیان سال در کنار هم و فرشته های کوچولویی که بعدها به جمعتئن اضافه خواهد شد زندگی شادی داشته باشید.


ممنونم خانومي
مهرانه مامان مهرسا
8 بهمن 90 13:55
سلام عزيزم مگه نرفتي خونه خودت كه هنوز دلتنگي؟


سلام مهرانه جونم نه هنوز نرفتم
مامان آرین
9 بهمن 90 9:04
آخیییییییییییییییییییی چه عشقولانه . دوست جونم نبینم نوشته هات رنگ غم بگیره هااااا. شاید خستگی ناراحتت کرده ولی مطمئن باشخدا روشکر همین که سالمی و میتونی کار کنی خودش یه دنیا می ارزه.
راستی بابت کامنتت هم ممنون . بدو بیا که خصوصی داری


قوربونت برم عزيزمممممممم اين فعه كه آمدم رشت شك نكن كه ميام پيشت
مامان صفا
10 بهمن 90 0:02
سلام گلم بابا عاشق.. ترکوندی ها.. تی بلا می سر ... نبینم غصه بخوری ها.. عاشق زنهیب جان نترسد جانان طلب از جهان نترسد
سمانه مامان پارسا جون
10 بهمن 90 1:07
سلام گلم خوبی؟نبینم غمگینی خانومی توی این دوران چون آدم بین زمین و آسمونه این حس زیاد بهش دست میده خوبه همسر به فکر و با محبتی هم داری پس دیگه چه غمی داری ایشاا... بری خونه خودتون همه چیز درست میشه امید داشته باش گلم
نسیم
10 بهمن 90 14:56
عزیزدلم / مهربانیت را سپاس
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
10 بهمن 90 21:15
سلام.عاشقانه هاتون مستدام. تا سختیها هم نباشه شیرینیها خودشون رو نشون نمیدن
مامان محیا
12 بهمن 90 13:39
سلام یه خسته نباشید خوب از محیا و مامانش..
مامان علي خوشتيپ
13 بهمن 90 9:04
الهي كاملا دركت ميكنم.منم بعضي وقتا از كار خسته ميشم.ولي به قول تو بايد پا به پاي آقامون كار كنيم. عشقتون جاودانه
مامان آناهل
14 بهمن 90 21:00
خیلی خیلی قشنگ مینویسی . با یه حس واقعی و خیلی عاشقانه . انشالله این سختی ها شما رو به بهترین ها برسونه .
مامان ترنم کوچولو
15 بهمن 90 8:02
پایان شب سیه سپید است.دوست خوبم شما لایق بهترین هایید پس با عجله اینو از خودتون دریغ نکن.
مامان ترنم کوچولو
15 بهمن 90 8:04
در ضمن گلم.از وقتی سر نزدی کلی عکس گذاشتم.دلمون برات تنگ شده بهمون سر بزن خوشحال میشیم
مامان صدف
15 بهمن 90 8:59
چه عشقولانه. دلم برای اون روزایی که خودم بودم و شوشو جون، تنهای تنها تنگ شده. آآآآآآآآآه. چه روزایی بود. 4 سال با هم زیر یه سقف تنهایی زندگی کردیم ولی هیچ وقت حس نکردیم زن و شوهریم. حس میکردیم هنوز دوست پسر دوست دختریم. بی آر بودیم. واسه خودمون تفریح میکردیم. ولی الان اون بابائه منم مامان. هر کاری که میخوایم بکنیم اول باید صدفی رو در نظر بگیریم. بیرون نریم سرده. موزیک گوش ندیم صدفی خوابه..... دیگه حتی وقت نمیشه خودمونو واسه هم لوس کنیم. ولی درعوض دخترم با اومدنش یه رنگ و بوی تازه به زندگیمون داده.
مامی مائده
19 بهمن 90 14:21
عزیزم تو زندگی هر کسی از این سختیها هست کسی موفق میشه که در برابر این مشکلات مقاومت کنه پس واست ارزوی موفقیت میکنم