زندگی پر از عشق منو شوشوزندگی پر از عشق منو شوشو، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

داستان شیرین یک عشق

اين چند وقت چه طور گذشت؟؟؟

1391/6/28 12:22
نویسنده : مامان و بابا
1,034 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قلب كوچولوي مامان و بابا سلام عشق دوست داشتني من چند وقته مي خوام بيام وب نازكمو اپ

كنم اما نميشه. اين خاطرات مال 1 هفته پيش هست عزيزم ،كلي خبر داغ برات دارم ولي بهتره قبلش با

وجود دير بودن از همين جا روز پدر رو كه گذشت به بابا جوني تبريك بگيم وبراش ارزو كنيم انشاالله صد

سال سايه شون بالا سر من و شما باشه و اين متن قشنگ رو تقديم ميكنم به همه ي بابا هاي مهربون:

اگر بداني چه كسي كشتي زندگي را از ميان موج هاي سهمگين

روزگار به ساحل آرام رويايت رسانده است !!! پدرت را مي پرستي

 خوب حالا برات بگم كه هفته گذشته چي شد تو اين هفته خيلي تعطيلات داشتيم 2 روز تعطيل رسمي

بعلاوه يه روز جمعه اخ جون چه حالي ميده. روز 5 شنبه بابابا رفتيم پارك ملت هم قدم زديم و هم از چند

تا فروشگاه صنايع دستي ديدن كرديم منم كه عاشق چيز هاي سنتي آخ كه دلم حسابي اب شد .

بعدشم قدم زنان تا ميدان ونك رفتيم تا رسيديم خونه ساعت 11 شب بود جمعه صبح هم دير از خواب

بيدار شديم ولي تصميم گرفتيم بعد از صبحونه بريم دربند. كوه نوردي حسابي چسبيد تا اون بالا بالا ها

رفتيم البته برا من كه بچه شمالم طبيعت تهران اون قدر ها جذاب نيست ولي خوش گذشت برا نهار هم

يه تخت تو آب رودخونه گرفتيم هم غذا خورديم و هم لذت برديم 2 تا عكس هم انداختيم كه برات مي

زارم . نمي دونم چرا بابات با عكس گرفتن مخالفه هر دفعه كه ميريم بيرون درگيرم باهاش كه بيا يه 4 تا

عكس حسابي بگيريم متاسفانه زير بار نميره . خلاصه جمعه مونم به اين شكل گذشت شنبه مرخصي

نداشتم مامان جميل هم كه قرار بود با دايي علي بره مكه شنبه آمد تهران تا فرداش يعني يكشنبه 14

خرداد راهي سفر شن . ما هم بعد از اين كه از سر كار برگشتيم و شام خورديم رفتيم خونه خاله مهديه

تا 11 ،12 شب اونجا بوديم و فرداش هم دوباره برا نهار رفتيم اونجا تا مسافرامونو بدرقه كنيم .حدوداي

ساعت 5 رفتيم فرودگاه نذاشتن بريم داخل ناچارا" همين بيرون فرودگاه خدا حافظي كرديمو برگشيم

سمت خونه و خاله مهديه هم برا 20 روز رفته شمال تا پدر جون تنها نباشه . حالا يه چز در گوشي

(مامان جميل بهم گفت مي خواد از مكه لباس برا سيسموني بياره چون كلي لز لباس بچه هاي اونجا

تعريف شنديده بود اون وقت كلي خوش به حالت ميشه) اين هفته اتفاق خاصي نداشتيم ديروزو كه

خيلي خسته بودم توخونه استراحت كردم ولي فكر كنم هفته اينده هفته خوبي برامون باشه چون قراره

جمعه مامان جميل اينا بيان. انشاالله به سلامت برسند و من احتمالا" 3 روز مرخصي ميگيرم وبعد از 3

ماه ميرم شمال آخ كه چقدر دلم تنگ شده اين چن روز باقيمانده حسابي سرم شلوغه هم بايد برم خريد

هم بايد دستي به سر روي خودم بكشم تا براي براي يه مسافرت جانانه حاظر شم. مي بوسمت عزيزم

مي دونم از اون بالا مراقب همه چيز هستي بازم من و بابا رو از ياد نبر ما خيلي دوست داريم. اين روز ها

مخصوص مخصوص برا بابا دعا كن .

--------------------------------------------------------------------------------

پي نوشت:امروز تولد همسر عزيزم هم هست از اينجا بهش تبريك ميگم اين 5 امين تولدي هست كه كنار هميم البته تولد شناسنامه اي 1 مهره كه معمولا" اون شب براش جشن ميگيرم ولي برامشب هم يه كيك كوچولو گرفتم كه دو تايي باهم شاد باشيم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان ترنم کوچولو
22 خرداد 91 15:02
سلام.سفر بخیر.خوش بگذره.زیارت قبول.انشالله قسمت شما هم بشه.تولد همسری هم مبارک.120 سال کنار هم جشن بگیرین این روز رو
نسترن(یک عاشقانه آرام)
22 خرداد 91 16:49
مبارکه تولد همسرییییییییییییی ایشالا 100 امین سال تولدشونو کنار هم جشن بگیرین
الهام مامان لنا
23 خرداد 91 11:51
مبارکه امیدوارم تولد 120 سالگی منم از اون کیک میخوام
الهام مامان رامیلا
24 خرداد 91 0:32
مبارکه باشه عزیزم تولد همسری عزیزتون به به می بینم که دربند هم میرید همیشه به گردش خانمی راستی خاله جونم رامیلا می خواد عروس خاله اش بشه نه خواهر رادین
مامان صدف
24 خرداد 91 14:39
تولد شوشو خان مبارک. امیدوارم 120 سال سایش عین بختک چمبره بزنه روت و ولت هم نکنه خوش بگذره دوتایی
نسترن(یک عاشقانه آرام)
25 خرداد 91 23:39
مرس خانمی لطف داری
نسترن(یک عاشقانه آرام)
26 خرداد 91 14:17
سلام.اولا چرا برای پست بالا نمیشه نظر گذاشت؟؟ دوما منم خیلی میترسم باور کن ولی چون دوسشون دارم هی سعی میکنم بهش غلبه کنم اطرافیانمم خیلی تشویقم میکنن!!! باور کن هیچچچچکس توی دنیا بیشتر از من نمیترسه از حیوونا.اصلا عجیبو غزیبه ترسم.ولی باید به خودت غلبه کنی.تا حدی موفق میشی.
نسترن(یک عاشقانه آرام)
26 خرداد 91 14:19
منم عاشق مرغمممممم
اصلا هر روز بخورم بازم سیرمونی ندارم!!!


ای جااااااااااااان
مامی مائده
28 خرداد 91 19:53
ایشالا سفر خوش بگذره و به سلامت بری و برگردی. خریدایی هم که کردین مبارکتون باشه. اگه متن قشنگی پیدا کردم حتما واست میذارم


قوربونتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت