هفته 9
سلام دوست جونی های عزیزممممممممممم از این همه لطف ممنونممممممممم واقعا شرمندم کردیددددددد ولی عوضش بی نهایت خوشحالم از اینکه چنین دوستانی دارم برام یه جور قوت قلبه امید وارم بتونم محبتتاتونو جبران کنم.
الان 2روزی هست شمالم شکر خدا بهترم هوای اینجا هم که عالیه همه چیز مرتبه.
بیچاره بابا حمید مجبوره یه مدت تهنایی سر کنه.
تصمیم دارم فردا عصر به یه دکتر زنان سر بزنم همون دکتری که قراره برای زایمان بهش مراجعه کنم. اخه تصمیم گرفتم نی نی رو تو شمال در کنار خانوادم به دنیا بیارم اینجا بهتره همه حواسشون به ادم هست احساس تنهایی نمی کنی و همه یه جوری هواتو دارن .
دیگه خبر مبر ی نیستتتتتت. جز اینکه دوباره برای نی نی چیز میز گرفتیم.
اگه حالمم روبه راه بشه انشاالله از فردا درسمو شروع می کنم.
امید وارم منو تو دعا هاتون از یاد نبرید .
دوستون دارممممممممممم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی