قرار خواستگاری ما
سلام عزيز دل بابا و مامان خوبي؟ عزيزم هم چنان حالم خوب نيست اين تنگي نفس مامي رو ول نمي كنه
كلي دكتر ودوا رفتمهيچ كس نفهميد من چمه، همه مي گن از استرس و اعصابه دعا كن برا ماماني
ديگه. حالا يه خبر خوب. بگم؟؟؟
همين قدر برات بگم كه ديشب شب خوبي بود .
الان هم بامامان جميل صحبت مي كردم گفت پدر جون اوكي اوليه رو داده . خوشحال نيستي عزيزم؟
منم يه كم آروم ترم .
منم زودي زنگ زدم به بابا حميد گفتم هم خوشحاله هم استرس دا ره از آينده ، از كار ، منم كمي مي
ترسم همه ميگن اين جور موقع طبيعيه. ما هم سپرديم دست خدا .حالا تا اينجا تصميم بر اينه كه
نيمه شعبان قرار خواستگاري رسمي رو بزاريم تا بابا جوني به همراه خونواده من هم با حضور بزرگ تر ها
تصمیماتی بگیریم . باز هم با همون قلب كوچولو برا خوشبختي من و بابا حميد بعدشم تو قند عسل دعا كن.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی