زندگی پر از عشق منو شوشوزندگی پر از عشق منو شوشو، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

داستان شیرین یک عشق

مجوزززززززز ورودددددددددت رو گرفتمممممممممم

سلاممممممممممم به روی ماه همه دوستان عزیزممممممممممم شما با این خونگرمی ها و نطراتتون منو خیلی شرمنده کردین . خیلی خیلی دوستون دارم بخدااااااااااااا دلم لک زده برای سر دن به وبلاگاتون ولی هیوایییییییییی من اینه وضع مننننننننننننننننننن... خودتون ببینید..این وضعیتمممممممممممم   خوببببببب براتون کلی خبر دارمممممممممم اول اینکه حالم خوبه به لطف شما از نظر روحی عالییییییییی امممممم....و این 2 دلیل داره..... 1-- بابا حمیدمون مجاز شد برای هر سه تا دانشگاهی که انتخاب کرده بود بره برای مصاحبه و هر 3تا هم تهران هستتتتتتتتتتتتتتتتت هورااااااااااااااااااااااااااااااا بالاخره زحمت های حمیدم نتیجه دادددددددددد و گلم داره به هدف...
19 ارديبهشت 1392

من با خبر خوب امدم

سلام جیگر مننننننننننننننننننن. خوبی؟ سلام دوستای مهربونم که همیشه هوامو دارین بخدا خیلی دوستون دارمممممممم منم دلم براتون خیلی تنگههههههههههه خیلییییییییی ولی درگیر درسمو خونه داری نشد سر بزنم. من یه عذر خواهی هم به همه بدهکارم بابت پست های ناراحت کننده ام که باعث میشه دل مهربونتون بگیره. شرمنده قول مبدم دیگه از این پست ها نداشته باشمممممممم.   این چند وقت خبر خاصی نبود برای سیزده بدر رفته بودیم شمال خوش گذشت جای همه خالی.بعدشم دوباره درس رو شروع کردم تا دیروز که بابا و مامانم به خاطر یه کار اداری یک روزه امدن پیشمون و برگشتن. منم دیروز از درسم زدم رفتم از دکتر وقت بگیرم که قبلش یه مشورتی کنم اگه لازم بود برای سقطم بهم ازمایش...
27 فروردين 1392

دلتنگی های مادرانه

گاهی فکر می کنم روی دست خدا مانده ام خودش هم نمی داند با من چه کند. فرشته اسمانی من تو همان فرشته هستی که هنگام دلتگی و تنهایی به اسمان نگاه می کنم و تو را با ستاره ها می سازم و ارزو می کنم که یک روز مال من باشی تا من تو را نه عـــــــاشقـانه و نه عاقـــــلانـه و نه حتی عاجـــزانـه که تو را عادلانه در آغوش می کشم! عدل مگر نه آنست که هر چیزی در جای خویش قرار بگیرد ؟   انگار همین دیروز بود: لحظه ی شیرینی که به تو دل بستم از تو پرسیدم من : تو منی یا من تو ؟ و تو گفتی هر دو ، و به تو پیوستم گفتی ای کاش پناهم باشی همه جا و همه وقت تکیه گاهم باشی . . . و من گفتم هستم ؛ تا نفس هست کنارت هستم . . . ...
11 فروردين 1392

اولین پست 92 و تبریک سال نو

سلام به همه دوستان عزیزم امدم سال نو رو بهتون تبریک بگم و بهترین هارو براتون ارزو کنم خیلی احساس خوبی بهار امدددددددددددددد همه جا رو نو کردددددددددددددد واقعا زیباست انشالله همتون سالیان سال شاهد چنین روز هایی باشید در کنار همسر فرزندان داماد ها عروس ها و نوه های گلتون شاید از الان تصورش خیلی زود باشه ولی تا چشم بهم بزارید اون روز ها میرسه انشاالله به خوشی و شادی برسه و شاهد موفقیت روز افزون خودتون و خانوادتون باشید. اما اولین هفت سین ما تو خونه نقلیمون....برای همه زوج های جوون که اولین هفت سینشونو در کنار عشقشون چیدند ارزوی خوشبختی فراوان و عشق حقیقی دارمممممممممم.....   دیروز بعد از تحویل سال نو رفتیم خونه خواهرم پد...
1 فروردين 1392

اخرین پست 91 و اولین قدم برای تو

گل خوشکل مننننننننن فکر نمی کردم امسال و الان این احساس من باشه... یه بار مهمون دلم شده باشی و برگشته باشی سر جای اولتتتتتت اینه قانون دنیا که از لحظه بعدت هم خبر نداری... خلاصه این بود تقدیر ما که تو فکرم اصلا نبووووووووووووووود. خلاصه امسال هم با همه اتفاق هاش داره میره و بهار خانوم تو راهه من عاشق بهارم چرا که متولد بهارمممممممممممم متولد ماه بهشت ، اردیبهشت حالا که همه چیز داره نو میشه ما هم باید روحمونو تازه کنیم به چیز های خوب فکر کنیم و اینده زیبایی که تو راهه و اینکه هرچی سنمون بشتر میشه باید به خدا نزدیک تر بشیم  اصلا فلسفه بهار و سال نو همینه مرگ و زندده شدن طبیعتتتتتتتت باید سعی کنیم تو همه چیز وجود خدا رو حس کنیم. ...
27 اسفند 1391

سلام دوستای مهربونم...

سلام به دوستان عزیزم امید وارم که حال همتون خوب بوده باشهههههههه.بخدا شرمنده همتونم که نمی تونم بهتون سر بزنم مشغول درس خوندن هستم این قدر غرق درس هستم مخم کار نمیکنه بیام لینجا مطلب بنویسم. البته خبری هم نبوده جز این چند روز اخیر که خبر های خوبی پیش امده... این هفته جمعه بابا حمید امتحانشو داد و از درس خوندن راحت شد عوضش من درس خون شدمو فکر کنم تا 7 تیر درگیر باشمممممممم خدارو شکر خیلی بهترممممممم خیلییییییییییییییی 20 اسفند اسما جون به دنیا امد دختر عمه فاطی نی نی ما میگن شبیه مامانشه و خیلی ارومه والا تا ما بریم بینیم فکر کنم حسابی بزرگ شده. امسال اولین عید من و حمید رضا تو خونمون هست خیلی خوشحالم مامانم اینا هم برای عید میان تهران ...
23 اسفند 1391

برای کوچولوم

سلام جوجه طلایی قشنگممممم . خوبی فدات بشم من الهی؟؟ کسی اذیتت نمیکنه که ؟ بد خواه مد خواه داری بگو بیام بکشمشششششش؟ بابا جونی هنوز نیومده کارش طول میکشه امروز این قدر که این چند وقته زود امده خونه بد عادت شدم. کل خونه رو تمییز کردم مثل دسته گللللللللللل شده برای شام هم ماکارونی درست کردممممممم اممممممممممممممممممم چه خوشمزه.... اون موقع که تو دلم بودی نمی تونستم ماکارونی بخورم چون معدم سنگین می شد حالا دلی از عذا در میارمممممم... خو مامانی دم عید هست حتما همه میرن خرید خونه تکونی می کنن ولی من کلا دوست ندارم عید ها خرید کنم چون خیابونا که شلوغ میشه خوشم نمیاد. امسال که حوصله هم ندارمممممم.اگه بگم دلتنگت...
9 اسفند 1391