زندگی پر از عشق منو شوشوزندگی پر از عشق منو شوشو، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

داستان شیرین یک عشق

برای پسرم آرتین( از طرف بابایی)

پسر گلم، آرتین عزیزم. مادرت خیلی عجله داره که تو زود به  دنیا بیایی. البته حق هم داره. شکایت از نه ماه طولانی بارداری میکنه. اما به گمان من این نه ماه به سزاواری نه ماه  شده. من مثل مادرت نمیتونم رومانتیک بنویسم ولی الان که دارم اینو مینویسم خیلی خیلی خوشحالم که شما دو تا را خدا بهم داده. اگر بدونی چقدر دوست داریم زود بیای پیشمون و هردوتامونو از تنهایی دربیاری. اگه بدونی بابایی چه کارایی میخواد برات بکنه. البته امیدوارم وقتی به دنیا میایی پیش تو و مادرت باشم دعا کن. دعا کن برای بابا پسری. از همین الان مامانی همه چیز داره برات میخره. خوش به حالت بهت حسودیم میشه. آخه بابایی من اینجور چیزا را نداشتم. تنها اسباب بازی من تیر کمونی بود ...
9 شهريور 1392

مطب دکتر و قلب عشقم

سلام پسرمممممممم سلام خوشکلممممممم این قدر دلم برات تنگ شده که نگوووووووووووو. خیلی خوشحالم که الان میدونم چی هستی و میتونم صدات کنمممم اسمت رو هم انتخاب کردیم یعنی از قبل برای دختر و پسر اسم در نظر داشتیم حالا دیگه قطعی شده ولی تا دنیا امدنت رو نمایی نمیکنمممممممممممممممممم الان شمال هستم یعنی از 4شنبه امدیم شمال 2روزش خونه مامان مهری بودیم حالا هم لاهیجانیم و امروز دوباره میریم رشت. دیروز رفتم لاهیجان پیش دکترم گفت همه چیز در حد عالیهههههههههههه و صدای قلب شمارو برام گذاشت و مطمئن شدم که پسرم حالش خوبههههههه. حالا یه 15روز دیگه میام دیدنت برام سنو نوشته و ازمایش خیلی خیلی دلم برات تنگ شده. ولی خوشحالم که تو رو دارم پسرممممممم ...
21 مرداد 1392

سنوی ان تی کاکل زری مننننننننننننن

سلامممممممممممم نفسسسسسسسسسسسسسممممممممم قوربون اون دست و پای کوچولوت برم منننننننننننن و اونگشت های کوچمولو که داشتی میمکیدی شونننننننننننننننننننننن مامان و بابا قوربونت بشننننننننننننننننننننننن. امروز سنوی ان تی داشتیمممممم مرکز پزشکی نسل امید دیشب نمیتونستم خوب بخوابم همش تو فکر نی نی بودم ..  تو دلم برای همه دعا کردم و برای نی نی خودم نفهمیدم کی خوابم برد ولی صبح 9بیدار شدم و رفتم حموم و به خودم رسیدم که نی نی مامانشو خوشکل ببینه بعدش حاضر شدمو رفتم دنبال بابا خیلی زود رسیدیم و خیلی هم منتظر موندیم اول از مامان خون گرفتن بعدش بابا مشاوره زنتیک شدیم بعدشم سنو کردن بماند که تو این مدت تا نوبتم شه چه به روزگارم امد بابا 3ت...
9 مرداد 1392

سلاممممممممممممم سلامممممممممممممممم

واییییییییی من شرمنده همه دوستان گلم که نگرانشون کر دم ولی باور بفرمایید اصلا حال نشستن پای کامی نبوددددددددددددددد وحمید هم کار با نت و قدغن کردهههههههه این شد که کمتر میام.   نماز روزه همه دوستان گلم قبول باشه ما رو تودعا های خیرتون از یاد نبریددددددددد سختتتتتتتتت محتاجیم به دعا. از حال و احوال خودمون براتون بگیم که از روز شنبه ما تهران هستیم و بابا حمیدم روزه میگره و ما شدیددددددددددد شرمنده هستیممممممممممم که نمیتونیم یه افطاری درست حسابی و سحری براش حاضر کنیم همه کارا رو خودش انجام میده ظرف میشوره چایی میزاره تمییز کاری میکنه منم که سلطان شدمو همش در حال تهوع یا حالت تهوعععععععععععع اخخخخخخخخخخخخخخ که همه گلوم زخم شدههه...
25 تير 1392

لوبیای سحر امیز 6هفته ای

سلام به دوستان عزیزمممممممم و به لوبییا کوچولوی خودممممممممممم......ببخشید دیر امدیم بیشتر در حال استراحت و دست و پنجه نرم کردن با تهوعات بارداری بودممممممم..... این چند روز خیلی اتفاق ها افتاد برامون ولی در کل همه چیز خوبه انشاالله.... پنج شنبه نصفه های شب احساس کردم کمی خون دیدم ولی چون از بچه ها نی نی سایتی شنیده بودم زیاد نگران نشدم سعی کردم اروم باشم و بخوابم صبش دیدم بازم یه نشونه هایی هست ولی چون درد نداشتم زیاد نگران نشدم بابا حمیدو بیدار کردم و اماده شدیم رفتیم بیمارستان نجمیه... واییییییییییی نمیدونین چقدر شلوغ بود پر از خانومای باردار بیشترشونم پا به ماه بودن بعد از کلی سوال و پرسش و پاسخ و 2ساعت انتظار رفتیم نزد خانوم دک...
1 تير 1392

مسابقه وبلاگییییییی

-این مسابقه رو از طرف عاطی جونمممممممم دعوت شدمممممممم. مرسی خاله ١- بزرگترین ترس در زندگیت چیه؟ بی پولییییییی 2- اگر 24 ساعت نامرئی میشدی، چی کار میکردی؟  نمیدونممم 3- اگر غول چراغ جادو، توانایی برآورده کردن یک آرزوی 5 الی 12 حرفت را داشته باشد،‌ آن آرزو چیست؟ بخشیدن همه گناهنم 4- از میان اسب، پلنگ، سگ، گربه و عقاب کدامیک را دوست داری؟ اسب 5- کارتون مورد علاقه دوران کودکیت؟   خانواده دکتر ارنست 6- در پختن چه غذایی تبحر نداری؟ قورمه سبزیم به پای بقیه غذاهام نمیرسه ٧- اولین واکنشت موقع عصبانیت؟   قهرررر ٨- با مرغ، دریا، اورانیوم و خسته یک جمله بساز؟ با شوو بریم کنار دریااااا را...
15 خرداد 1392

خدا یا شککککرت که فرشتمو بهم برگردوندی

              سلام دوستان عزیزممممممممممم براتون خبر خوش اوردممممم یه 2 روزی هست که فهمیدم فرشته ام برگشتهههه.1 روز مونده بود خاله پری بیاد که بی  بی چک گذاشتمو یک خط کمرنگ ظاهر شد  وفرداش که امتحان کردم دیدم پر  رنگ تر شده  وحالا دیگه مطمئن شدمممممممم  چون صبح رفتم ازمایش دادم  وجواب ازمایشم و گرفتم و بردم به دکترم نشون دادم  و  دکتر وجود نی نی  رو تایید کرد ولی بهم گفت یکم زود رفتی ازمایش داد ی ولی نتیجه مثبت هست   و فعلا به حساب ما 4 هفته و 1روزشه و انشاالله  20 بهمن دنیا میاد . دیگه همه چیز رو سپ...
15 خرداد 1392

مجوزززززززز ورودددددددددت رو گرفتمممممممممم

سلاممممممممممم به روی ماه همه دوستان عزیزممممممممممم شما با این خونگرمی ها و نطراتتون منو خیلی شرمنده کردین . خیلی خیلی دوستون دارم بخدااااااااااااا دلم لک زده برای سر دن به وبلاگاتون ولی هیوایییییییییی من اینه وضع مننننننننننننننننننن... خودتون ببینید..این وضعیتمممممممممممم   خوببببببب براتون کلی خبر دارمممممممممم اول اینکه حالم خوبه به لطف شما از نظر روحی عالییییییییی امممممم....و این 2 دلیل داره..... 1-- بابا حمیدمون مجاز شد برای هر سه تا دانشگاهی که انتخاب کرده بود بره برای مصاحبه و هر 3تا هم تهران هستتتتتتتتتتتتتتتتت هورااااااااااااااااااااااااااااااا بالاخره زحمت های حمیدم نتیجه دادددددددددد و گلم داره به هدف...
19 ارديبهشت 1392