زندگی پر از عشق منو شوشوزندگی پر از عشق منو شوشو، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

داستان شیرین یک عشق

دلم برات شده بود اندازه سوراخ جوراب کف پای مورچهههههههههههههه

سلام عزیز دل منننننننننننننننننننننننننن این قدر حرف برا گفتن دارم که نمی دونم از کجا شروع کنم برا دوستای مهربونم کلی دلم تنگ شده بوووووووووووووووود تو این مدت که نیومدم اینجا تلفن خونه قطع بود البته چند باری به بابا حمید گفتم از محل کارش بیاد و آپ کنه ولی نشد تو این مدت کلی اتفاق های خوب داشتیم قند عسل مامان بکی یکی برات میگم اولش عروسی عمو وحید بعدش روبه راه شدن خونه ما و چیدن جهیزیه ها سومش من از کارم استعفا دادم چهارمش جشن عروسی من و بابا برگزار شد از همه چیز کلی عکس دارم برات کم کم میزارمش البته لپ تاپ  من خراب شده و بعضی عکس ها در دسترس نیست ولی تا جایی که بتونم میرزارم  
28 شهريور 1391

از عروسی عمو وحید تا عروسی ما

خیلی وقت بود خونه دلمو آپ نکرده بودم الهی فدات بشه مامانی ناز دون من الان دیگه خیلی خیلی بهم نزدیکیم شاید اگه دستامو دراز کنم بپری تو بغلم خوشحالی؟؟؟ منم خیلی خوشحالم خوشحالم از اینکه همه چیز اون جوری که دوست داشتیم پیش رفت. حالا من موندمو حرفای نگفته !!!! عسل مامان 22 تیر ماه عروسی عمو وحید بود و من اون موقع هنوز شاغل بودم یادمه خیلی مریض بودم با گواهی پزشکی 3 روز مرخصی گرفتم رفتیم شمال که همزمان شد با از مکه برگشتن مادر جون روز های خوبی بود تا رسیدیم خونه من به کل یادم رفت که مریض بودم همش این ورو اون ور در حال ورجه وورجه کردن . کلی هم سوغاتی خوشکل گرفتم و دید و بازدیدی با کل فامیل داشتم .عروسی عمو وحیدم به خوبی برگزار شد و ما&nb...
28 شهريور 1391

سلام

  سلام قند عسل مامان خوبييييييييييييي؟  سلام فرشته نازم امروز كلي با حوصله ام و اين هم چند دليل داره 1- اينكه هوا خوب شده و بهار خانم تو راهه 2- 2روزي تعطيله و مي تونم حسابي استراحت كنمممممممم 3- بعد از چند وقت رفتم پيش بابا ديگه.... خوب اين يعني بهترين موقعيت براي نوشتن تو ويلاگ جيگر طلاي خودم و سر زدن به دوستاي نازمممممممممم   مامان برات بگم كه دو هفته اي ميشه كه منتقل شدم شعبه فرمانيه و به دليل ذوري راه مامان خوش خواب شما 5 صبح از خواب پامشه و راهي ميشه بابات 2 روز با من امد كه احساس تنهايي نكنم ولي بعدش ديدم داره از كارو درسش ميمونه خودم تنها رفتم حالا كه 2 هفته ميگذره عادت كردم ميدوني مادر جون خوبي ما آ...
21 بهمن 1390

بدون عنوان

    سلام عزیز تر از جونم ،سلام فرشته کوچولوی ناز منننننننننن امروز تاه فهمیدم که چقدر غیبتم طولانی شده ه ه ه ه  وایییییییی 5 دی ماه آمدم برات نوشتم و تا الان ...... روم سیاه شرمندههههههههههههههههه . حال دوستای نازنینم چه طوره دلم برای همه نی نی ها تنگ شده امید وارم همه شاد و سر حال باشند . در ضمن منم خبر انار کوچولو رو خوندم و براش کلی دعا کردم ولی ازش بی خبرم   اگر ازش خبری دارید برام بزارید دلم همش پیش مامان مهربونشه ه ه ه ه. خوب عزیز دوردونه چه طورییییییییییییییییی؟؟ 1 ماه از زمستونم گذشت و ما هیچی نفهمیدیم تازه من دارم به خوبی زندگی تو شهرستان پی می برم زندگی تو تهران مساوی با کار و کارو کار. ...
29 دی 1390

روز های زندگی و حرف های نگفته

    وای فدای نی نی ناز و خوشکل و جیگر طلا و شیرین و شکلات خودم بشمممممممممممممممممممممممممممممم یه وقت نگی چه مامان بدی دارماااااااااااااااا مامان می خواد نیومده فدات بشهههههههههههههههههه می خواد نیومده دورت بگردههههههههههههههه ولی این قدر تنبل و خسته شده که با اینکه هر لحظه به یادته فرصت چند خط نوشتن پیش نمیاد .خوب خوشکل مامان چه طورییییییییییییییییییییی؟ کلی برات حرف دارمممممممممممممممممم خبر های خوب خوب دارم مم م م مم م م م م اما قبلش یه چاق سلامتی با دوستای نازنینم بکنم که دلم برا ششون یه ذره شدهههههههههههههههه همه نی نی های مهربون قوربون همتون دلم برا نوشته های تو وبتون ت...
5 دی 1390

جمعه 27 آبان

                                                                                         يه كلمه از بابا خوبي بابا؟ بابات ميگه نوشتن حس مي خواد من نمي تونم چيزي بنويسم هرچي هم فكر مي كنم چيزي به ذهنم نمي...
27 آبان 1390

نی نی سایت

دوست جونای گلم هر کدومتون دوست داشتید به آدرس پایین سر بزنید البته قبلش تو نی نی سایت عضو شین. چون دوستای گلم ازم پرسیده بودن این آدرس رو گذاشتم که اونجا باهم باشیممممممم. بووووووووس   http://www.ninisite.com/clubs/detail.asp?clubID=11861 ...
19 مهر 1390

22تیر

مامانی باز قراره برم شما 4 روز حسابی فکر میکنم خوش بگذرهههههههههه اما نه خوش نمیگذره چون بابایی نمی یااااااااااااااااد میگه کلی کار دارم باید تو این چند روز هم درس بخونه و هم کارای دیگه من مجبورم تنهایی برم اما عیب نداره همین که بابایی ارامش داشته باشه برام بسه. راستی ل÷ تا÷مو این چند روزه نمیبرم اگه نشد بیام پیشت ناراحت شو باشه عشق مامان؟ راستی دیشب بابایی ازم پرسید می خوای زود بچه دار شیم؟ منم مکث کردم گفتم اگه شرایتشو داشته باشیم اره حتما" . بابایی گفت فکر میکنم این روزا بیشتر از قبل به فکر بچه ای منم گفتم اره دیگه عاشقشم . خوب قربونت برم مواظب همه چیز از  اون بالا باش.دوست دارمممممممممممممممممممممم ...
22 تير 1390

سلام عزیز تر از جونم

خوبی فدات شم؟ فکر نکن این روز ها به فکرت نیستما!! اتفاقا" همیشه تو دلم باهات حرف می زنم. فقط خیلی کار داریم تو دفتر مجبورم حواسمو جمع کنم  بابا حمیدم سرش شلوغه . این روز ها کمی ناراحتی ام هست دیشب که خیلی ناراحت بودم اگه حرف زدن های بابا حمید نبود مطمئنم که دق می کردم خوب نازنینم زندگی روز های خوب و بد داره همیشه که یه جور نیست باید با سختی ها جنگید. این روز ها به خیلی چیز ها فکر کردم به اینده من و بابات به وجود شما و خیلی چیز های دیگه ... به آدم های دوروبرم هم فکر کردم دلم برای خیلی هاشون سوخت که از صبح که بیدار میشن برای بدست اوردن یه لقمه نون چه کارا که نباید بکنن بی خوابی ، حرف شنفتن از این و اون ولی دلبندم خدا بنده ای رو که با تل...
22 تير 1390